loading...
نگاهی به تاریخ سینما
حسین بازدید : 32 چهارشنبه 09 بهمن 1398 نظرات (0)

دراكنگارد داستان داستان Caim را نشان می دهد ، مرد جوانی كه پس از قتل پدر و مادرش توسط یكی از دو جناح در حال جنگ - امپراتوری ، با اژدها با پیمانی با اژدها به نام آنجلس پیمان می كند. سوگند انتقام از ائتلاف شیطانی - که به طور جمعی موجودات اسرارآمیز به نام ناظران را پرستش می کند - Caim به اتحادیه می پیوندد تا علیه امپراتوری دارای جادوگری سلاح بگیرد. در حالی که او به دلایل مناسب شروع به جنگ می کند ، او به سرعت سرما می خورد ، حتی در مورچه ها قاتل می شود.

 

Drakengard که غالباً به عنوان نمونه ای از سابقre خیالی "grimdark" ذکر شد ، احتمالاً یکی از عجیب ترین و افسرده ترین بازی های ژاپنی برای عبور از اقیانوس آرام در اوایل دهه 2000 بود. بنابراین جای تعجب نیست که یکی از بسیاری از پایان های بازی های خود ، بازیکنانی را خیره کند که به طرز مضحک به شب طوفانی تاریک خیره شده و سرشان را خراش دهند. پایان دادن به E ، پنجمین پایان ممکن ، کیم و آنجلس را به تصویر می کشد که در فضا و زمان وارد فضایی می شوند ، در روز مدرن توکیو ظاهر می شوند و با یک Watcher عظیم بنام Queen-Beast روبرو می شوند ... فقط برای اینکه بلافاصله توسط هواپیماهای جنگنده تیرباران شود و کشته شود. .

 

بله ، غیرممکن ، شگفت آور پوچ است. اما بدون هدف منحصر به فرد نیست.

 

پایان دادن به E باعث چنگال در جدول زمانی Drakengard می شود که به طور مؤثر وقایع جهان Nier را به حرکت در می آورد ، یک بعد متناوب که برخلاف دنیای واقعی ما قبل از سال 2003 نبود. پس از مرگ آنجلس و ملکه-جانور ، جسد اولی شد. جمع آوری شده برای مطالعه در حالی که بدن تجزیه کننده مواد دوم متریال به نام Maso یا "عنصر شیطانی" را در سراسر جهان پراکنده کرده است ، بشریت را وادار به ساختن پیمانهای با خدایان خارج از ابعاد و ایجاد دنیای جدی آشفتگی NieR RepliCant ، NieR Gestalt و سرانجام NieR: Automata.

 

Metal Gear Solid 2: Sons of Freedom

 

عاقبت طولانی مورد انتظار Metal Gear Solid کونامی سرانجام در سال 2001 به نمایش درآمد. اما چند ساعت بعد ، گیمرها به طور جمعی با سردرگمی به تلویزیون های خود خیره شدند و شاید حتی کمی ناراحت شوند.

 

چیزی فقط احساس خاموش کرد. گویی ما ، بازیکنان ، خاطرات خودمان را جبران می کردیم که مال ما نبود. و به نوعی ، ما بودیم. همانطور که ماموریت جدید Raiden شخصیت سورئال تر شد ، عناصر اصلی Metal Gear Solid بدون هیچ توضیحی شروع به برداشت کردند. دوستان و متحدان مورد اعتماد شما سرانجام فاش كردند كه آنها بخشی از هوش مصنوعی موسوم به میهن پرستان هستند. اوه ، و شما در حال شبیه سازی هستید - S3 ، یا Selection for Societal Sanity طرح ، برنامه ای برای شبیه سازی یک وضعیت پرتحرک به منظور کنترل موضوعی با اهداف کم و بیش پارس کردن در آنها.

 

پس از آخرین مبارزه با شمشیر با Solidus Snake - یک آنالوگ مار مایع و کلون بزرگ Boss - همه چیز پیش می رود تا حتی عجیب تر شود. رایدن شروع به زیر سوال بردن خود واقعی خود می کند. خیابان های شهر به طور ناگهانی توسط عابران پیاده و مأموران پلیس تقلا می شود. مار به شما نزدیک می شود و شروع به سخنرانی درباره ذهنیت واقعیت می کند و از رایدن می خواهد که حقیقت خودش را بسازد و هویت خودش را بسازد.

 

اکنون ، یک چیز غیرقابل انعطاف مانند این ممکن است در عنوانی غیرقانونی با شخصیت مخفی مانند MGS2 به نظر برسد ، به این دلیل نیست که برانگیختن ناهماهنگی شناختی ، خالق سری Hideo Kojima است. به پایان می رسد ، سورئالی و حتی خوشحال او به معنای الهام بخشیدن به بازیکنان برای هموار کردن مسیرهای خاص خود است ، حتی اگر عشق ، دوستی و انتخاب "درست" هر روز و یک بار به نظر برسد جعلی به نظر می رسد.

 

مثل استنلی

 

مثل فیلم 2006 غریب تر از داستان ، Stanley Parable یک سؤال را می پرسد: اگر بتوانید راوی داستان خودتان را بشنوید ، چه می کنید؟ اما در حالی که دراماتیک خیالی ویل فرل باعث شده شخصیت او راوی او را متقاعد کند که در نهایت "زندگی" خود را نجات دهد ، رابطه راوی نامرغوب و عنوان استنلی چندان همدلانه نیست.

 

در اینجا مهمات: The Stanley Parable یک بازی اکتشافی مبتنی بر روایت است که در یک ساختمان اداری خالی انجام می شود. به عنوان استنلی ، این بازیکن وظیفه دارد دستورات راوی همه کاره را دنبال کند زیرا او مسیر عمل شما را دیکته می کند ، در نهایت به استنلی در خاموش کردن سیستم کنترل ذهن دفتر ساختمان خود و فرار برای شروع زندگی خود کمک می کند. یا می دانید که اصلاً این کار را نمی کنید.

 

از میان 19 انتهای احتمالی فیلم The Stanley Parable ، اکثر آنها به مراتب کمتر از "پایان آزادی" خوشایند هستند. غالباً ، این شاخه های روایت با استنلی در حال مرگ او می شوند ، که از فک های غول پیکر فلزی خرد می شود و یا در غیر این صورت دچار ترس پوچ می شود و به کنجکاوی خودش دچار می شود. اما این کنجکاوی - صرف نظر از عواقب آن - دقیقاً نکته بازی است.

 

در حالی که آزادی آزادی استنلی می بیند که استنلی سیستم های کنترل ذهن (ماشین هایی که مانع اراده آزاد او هستند) را از بین برد ، این کار را انجام می دهد زیرا به او گفته می شود این راوی را انجام دهد. هر نتیجه احتمالی دیگر ماجراجویی او ، عامل کنترل کننده ذهن واقعی را مختل می کند ، و در نتیجه خود استنلی استنلی به عنوان یک انسان آزاد اندیشیده ، هرچند مرده ، به وجود می آید.

 

تکینگی

 

پس از صرفه جویی در نجات جان یک دیکتاتور آینده در طی اعوجاج زمانی در ایستگاه تحقیقاتی روسیه Katorga-12 ، شخصیت ناتانیل رنko به طور تصادفی تاریخ را بازنویسی می کند. با کمک بازیکن ، باید اقدامات خود را در جدول زمانی اصلی تغییر داده تا اجازه بازگشت آن به حالت اولیه خود را داشته باشد. در پایان بازی ، شما سه گزینه را ارائه می دهید: نیکولای دمیچف (آدم بد هدف) را بکشید ، ویکتور باریسوف (مرد خوب را بدست بگیرید) ، یا هر دو را از بین ببرید.

 

هر عملی که انجام دهید نتیجه گیری مربوط به خود را دارد: اگر باریسوف را بکشید ، شما و دمیچف شروع به کار جنگ جدید می کنید. هر دو را بکشید ، و شما آخرالزمان را شروع کنید. با این حال ، کشتن دمیچف ، شما را مجبور می کند که به موقع سفر کنید تا خود را شلیک کنید ، از این رو جلوی جدول زمانی متناوب را می گیرید ، اما به وجود می آورید که یک شخصیت جدید را ایجاد می کند که باریسوف ...

 

بعد از کشته شدن خود در گذشته و پایان دادن به زندگی آن نسخه از شما به همراه دمیچف ، صفحه نمایش به سفید می شود. یک cutscene به وضوح شبیه به افتتاحیه بازی وارد کنید ، اما اکنون شما دیگر "Team Spartan" نیستید. درعوض ، تیم شما "چکش 21" نامیده می شود. و بر روی هلیکوپترهای تیم شما نمادهای روسی قرار دارد و یک مجسمه غول پیکر Barisov که دستگاه TMD — یا Time Manipulation Time را پوشیده است - به طرز فجیعی از اقیانوس بیرون می زند. انتهای آن ممکن است کاملاً واضح باشد ، اما پیام چندان آشکار نیست. مهم نیست که چه تصمیمی را انتخاب کنید ، دستکش مسافرتی که به عنوان TMD شناخته می شود ، در دست یک مستبد قدرت گرسنه است که از توانایی های خود برای ادعای اقتدار خود در جهان استفاده می کند. هیچ چیز به عنوان "مرد خوب" در جنگ وجود ندارد.

 

داخل

 

درون عمدتا در یک مرکز تحقیقاتی عظیم و مرموز صورت می گیرد ، جایی که بازیکنان وظیفه دارند کنترل یک پسر جوان را به عهده بگیرند ، زیرا او در مورد آزمایش های کنترل ذهن خنده دار آن می آموزد. سرانجام ، او برای رها کردن یک انسان سیب زمینی سرخ کرده-گوشتی-سیب زمینی به نام Huddle به اعماق خود نفوذ می کند. هنوز با ما؟ خوب. خوب

 

پس از آزاد کردن حباب از اسارت ، پسر در "بدن" خود جذب می شود که در آن مرحله بازیکن کنترل Huddle را بر عهده می گیرد ، در سراسر تکان می خورد - و به سرعت سر و صدا می کند.

 

شما باید سوالات زیادی داشته باشید.

 

Inside قادر است یک داستان علمی تخیلی و وحشتناک را بدون یک کلمه گفتاری منتقل کند. و در حالی که طرح مبهم باقی مانده است ، بازیکنان به یک اجماع عمدتاً مورد توافق رسیده اند: The Huddle یک کنگو است که از اندام و اندام آزمایشات انسانی تشکیل شده است و این پسر را کنترل می کند ، که کندو را به عنوان وسیله ای برای فرار درک می کند. سرانجام ، هودل آزاد از ستمگران خود ، کوهی مصنوعی را به زمین می زند و در تکه ای از نور خورشید فرو می رود و می میرد. یا سرانجام گرفتن نفس. اعتبارات واقعی

 

اما پایان دیگری وجود دارد ، فقط پس از بازی اولیه ، که مرموز تر است. این شامل پیدا کردن یک پناهگاه مخفی در پیچ و خم ذرت ، دستکاری اهرم با استفاده از یک توالی از حرکات جهت دار و سپس دسترسی به اتاقی است که یک کلاه ایمنی ذهن برای چندین مانیتور در آن قلاب شده است. پسر یک شاخه بزرگ را از دیوار جدا می کند ، کلاه ایمنی و قدرت ها پایین می آید ، و پسر روی آن سقوط می کند ، دیگر قابل کنترل نیست.

 

به طور گسترده ای پذیرفته شده است که کلاه ایمنی بازیکن شما را معرفی می کند. بنابراین پسر فقط شما را از بازی جدا نکرد ، کنترل خود را بر اعمال خود پایان داد ، بازی را پایان داد و به بخشی که شما در کابوس دیستوپی او بازی کرده اید خاتمه بخشید.

 

Bioshock Infinite سعی می کند فیزیک کوانتومی را ساده نگه دارد

 

نشانه خوب اینکه داستان یک بازی درگیر گیج کننده می شود ، وقتی فیزیک کوانتومی درگیر می شود. در حالیکه Bioshock Infinite در سال 2013 کار بزرگی را انجام داد تا مفاهیم پیچیده ای مانند شار زدن شیب و درهم آمیختگی کوانتومی را به آسانی درک کند ، فقط به اندازه طرح های پیچیده مانند الیزابت کامستک می توانید کارهایی انجام دهید.

 

بازی در نقش بوکر دیویت ، مردی که توسط دوقلوهای Lutece استخدام می شود تا اساساً الیزابت را ربوده و او را برای آنها به ارمغان آورد ، با پیچیدن الیزابت اشک های مختلفی را به واقعیت تبدیل می کند. بین این واقعیت ها نه تنها باعث تغییر در جدول زمانی شما نمی شود بلکه جنون در هر NPC که گرفتار اختلال شناختی موجودیت های متعدد آنها می شود ، می شود. با پایان بازی ، فاش می شود که Comstock ، پیامبر عظیم کلمبیا ، کسی نیست جز شما ، بوکر دیویت.

 

به عنوان بوکر ، دخترتان الیزابت را از جدول زمانی دیگر به خودتان فروختید. این جدول زمانی نشان می دهد که بوکر با نام Comstock می رود ، با تبدیل مذهبی و ایجاد شهر شناور کلمبیا. برای جلوگیری از فروش بوکر از فروش دختر خود یا در وهله اول تبدیل شدن به Comstock ، الیزابت باید بوکر را در نقطه ای که جدول زمانی او از هم جدا می شود غرق کند. با این کار او می تواند زمان های متناوب را قبل از شروع کار متوقف کند.

 

نوار بند عمیق تر از آنچه فکر می کنید می رود

 

انتشار نسخه بازی های پازل پازل در سال 2008 Braid داستان کمی بیشتر از آنچه پیش بینی می کرد به گیمرها داد. به عنوان یک بازی پازل پیمایش سرگرم کننده جانبی با مشکلات برای حل و جالب مکانیک سفر در زمان مشخص شده ، هیچ کس انتظار انتظار پایان گیج کننده آنها را نداشت. با توجه به اینکه این بازی نسبتاً ساده است ، سمبلیک نتیجه Braid بسیاری را به تعجب انداخت.

 

در بند ، بازیکنان ادامه می دهندrol Tim ، که به نظر می رسد شخصیت اصلی مرد است که در جستجوی شاهزاده خانم برای نجات است. تا رسیدن به پایان بازی ، شاهزاده خانم را پیدا نمی کنید ... که از شما فرار می کند. این شروع می شود به بازیکنان اشاره کرد که تیم همان کسی نیست که فکر می کردند او بوده است. با فرض در کل بازی که شما به عنوان قهرمان بازی می کنید ، خیلی سریع آشکار می شود که تیم ممکن است آدم بدی باشد.

 

با نقل قولی از کنت بینبرید ، مدیر پروژه منهتن و این واقعیت که شاهزاده خانم در یک نقطه از بازی منفجر می شود و یک شهر در حال سوختن را در پی او می گذارد ، می توان نتیجه گرفت که تیم نماینده دانشمندی است که روی منهتن کار کرده است. پروژه با شاهزاده خانم که نماینده بمب اتمی است. تیم با تمایل به اصلاح چیزی که احساس گناه می کند ، به جلو سوق می یابد: دخالت وی در ایجاد سلاح اتمی. او اکنون در تلاش است تا با متوقف کردن منفجر شدن بمب ، بخشی را كه در ایجاد آن بازی كرده است ، اصلاح كند.

 

در میان خواب ، آسیب های دوران کودکی را به زندگی می آورد

 

این همه روز نیست که به زندگی مجدد کودکان آسیب بزنید و دنیا را یک توهم وحشتناک کابوس می بینید. اما اگر بازی ترسناک Survival Krillbite را در سال 2014 بازی کنید ، در بین خواب ، شما فقط ممکن است به اندازه کافی خوش شانس باشید که هر دو را انجام دهید. شروع بازی یک کودک نوپا را که هنگام خوردن کیک تولد به همراه مادرش پیدا می کند ، هنگامی که یک غریبه مرموز در در را شکسته می کند. شما نمی توانید دقیقاً آنچه را که مادر و غریبه در مورد آن صحبت می کنند بشنوید ، اگرچه بدیهی است که این مکالمه خوشایند نیست.

 

بازیکنان پس از این برخورد باید کودک را در جستجوی مادرش ، در دنیای شبانه ترس و فوبیا قرار دهند. در طول بازی شما توسط یک هیولا سایه وحشتناک قرار می گیرید که در صورت ایجاد صدایی به شما حمله می کند و بازیکنان را مجبور به اجرای و پنهان کردن می کند. در پایان بازی ، متوجه می شوید که شکل سایه تاریک که از آن فرار می کردید ، مادری بود که سعی در یافتن آن داشتید ، که اغلب مورد بی توجهی یا آشکار خشونت آمیز و مسموم قرار دارد ، همانطور که با گلایه های بطری های شراب یافت شده در سراسر داستان. پدر کودک نوپا ، که در ابتدای بازی برای دیدن شخصیت شما تردد خرس عروسکی قابل اعتماد به او مراجعه کرده ، آمده است تا شخصیت بازیکن را از وضعیت بد داخلی نجات دهد و قول می دهد خرس عروسکی را که مادر شکست ، نجات دهد.

 

فداکاری برای هنر خود را در Bendy و Ink Machine

 

خیلی اوقات نیست که یک بازی ویدیویی می تواند دلتنگی دیزنی را برای شما کاملاً خراب کند ، اما Bendy و Ink Machine می توانند همین کار را انجام دهند و خاطرات Steamboat Willie را به کابوس تبدیل کنند. در این فستیوال وحشتناک با هوای سپید ، گیمرها به عنوان هنری بازی می کنند ، یک انیماتور که قبلاً در استودیوهای جوی درو کار می کرد و به درخواست رئیس سابق خود به استودیو بازگشت. استودیو از زمانی که آخرین بار آن را دیدید به طور چشمگیری تغییر کرده است و دستگاه جوهر که برای ایجاد کارتون استفاده می شود به یک حضور تحمیل کننده و شوم تبدیل شده است.

 

خیلی زود مشخص می شود که جوی از ماشین جوهر برای زنده ماندن شخصیت های انیمیشن استفاده می کرد و اغلب آنها را به نسخه های کابوس از نوع اصلی خود تبدیل می کرد. در حالی که برخی از این تولیدات جوهر از ترس از انحلال نمی توانند رودخانه های جوهر موجود در استودیو را لمس کنند ، برخی دیگر به نظر می رسد از تهدید جوهر مصون نیستند اما قادر هستند بدون محو شدن بمیرند. این بازیکن پس از تعقیب و گریز با نسخه هیجان انگیز از خود بندی ، خود را در آپارتمان جوی درو پیدا می کند. در این بازپخش به ابتدای داستان ، جوی هنری را به عنوان راهی برای فریب دادن وی به استودیو به آپارتمان خود دعوت كرده است تا هنری را به یكی از هیولاهای خود تبدیل كند. در حالی که برخی به سادگی از جوهر ساخته شده اند ، کسانی که قادر به مرگ هستند کارگران سابق بودند ، قربانی دستگاه جوهر شدند. و اکنون ، شما همان سرنوشت را ملاقات کرده اید.

 

این یک دریاچه در آلن ویک نیست ، بلکه یک اقیانوس است

 

هرچه ترسناک بودن نویسنده باشد ، ممکن است بدتر از این باشد که حضور شیطانی وادار شود تا شما را به ازای همسر ربوده شده خود کتاب بنویسید. در آلن ویک دقیقاً همین اتفاقی است که می افتد. آلن و همسرش آلیس که از کارش ناامید شده اند ، ناامید شده و برای دور شدن به شهر Bright Falls می روند. اما بعد از اینکه یک موجود سایه دار آلیس را به دریاچه Cauldron می کشاند ، آلن باید او را نجات دهد.

 

این اولین باری نیست که یک نویسنده با این سایه به Bright Falls فریب می دهد. آلن ، به عنوان آخرین قربانی ، به اینجا آورده شد تا یک هیولای سایه بتواند از طریق نوشتار آلن از دریاچه فرار کند. او با استفاده از یک وسیله سبک که با سخنان خودش برای مبارزه با سایه تزریق شده است ، هیولا را شکست می دهد اما می فهمد که باید خودش را به دریاچه بدهد تا آلیس را آزاد کند. با انجام این کار ، آلن با دستنوشت ناتمام خود در کابین دوباره پیدا می شود و حالا باید کتاب را تمام کند تا از طریق نوشتار خودش فرار کند ، دقیقاً همانطور که هیولا تلاش کرد. وی در پایان بازی اظهار داشت: "این دریاچه نیست - این یک اقیانوس است" ، با اشاره به چرخه وسیع و بی پایان او که اکنون در آن گیر کرده است ، دقیقاً همانطور که سایه بود ، و وظیفه مهم تلاش برای فرار است.

 

توصیه شده

بعدی

توهین آمیز ترین بازی های ویدیویی تا کنون

توسط آدام جیمز

 

بدتر از آن است که انرژی خود را صرف تسلط بر غیرممکن ها یا خرج کردن انگشت ها کنیدساعت ها از وقت گرانبها فرد برای تکمیل یک مثلث حماسی ، فقط به این نتیجه می رسد که شما در چهره سیلی بزنید؟ زیاد نیست در اینجا لیستی از توهین آمیزترین پایان های ما تاکنون در تاریخ بازی های ویدیویی تجربه کرده ایم. (همچنین ، اسپویلرها. Duh.)

 

Ghosts 'Goblins

 

Ghosts 'n Goblins احتمالاً اولین بازی با یک پایان واقعاً توهین آمیز است - به خصوص وقتی فکر کنیم که این بازی علی رغم دشواری هایش ، بازی کاملاً محکمی است.

 

طراحی شده توسط Capcom برای بازیهای ویدئویی و معمولاً به عنوان یک سیستم سرگرمی کلاسیک Nintendo تصور می شود ، Ghosts 'G Goblins به بازیکنانی پاداش می دهد که این متن را با متن زیر ضرب و شتم می کنند ، خطای املایی شامل این جمله است: "این اتاق یک اغماض و یک دام است که توسط SATAN ارائه شده است برو به طور خرسمانه! برنامه های دقیق بساز! "

 

اگر این پاداش اهانت آمیز برای تلاش خستگی ناپذیر شما کافی نیست تا شما را از بین ببرد ، از بازیکنان دعوت می شود تا بازی را دوباره با مشکل سخت تر انجام دهند تا تلاش کنند تا به نتیجه واقعی برسند. شما می خواهید این پایان واقعی چیست؟ شما مطمئناً این پایان باید ارزش بیرحمانه و دشوار کنترل شکن را داشته باشد؟ خوب ، ما به شما اجازه می دهیم که قاضی باشید: "همگرایی. این داستان پایان خوشبختی است." در صفحه بعد: "بودن از روی خرد و زره محتاطانه که هستی ، احساس سلامتی در بدن خود را احساس می کنی." بله ، آن احساس آشنا! اکنون وظیفه بزرگی که وجود چنین سرباز شجاعی لازم است چیست؟ صفحه آخر می خواند: "بازگشت به شروع نکته. به چالش کشیدن!"

 

تبریک می گویم ، Capcom! شما به دلیل داشتن اولین پایان توهین آمیز آشکار در تاریخ بازی های ویدیویی ، این جایزه را به دست می آورید.

 

 

 

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 12
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 2
  • آی پی دیروز : 2
  • بازدید امروز : 6
  • باردید دیروز : 5
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 34
  • بازدید ماه : 86
  • بازدید سال : 343
  • بازدید کلی : 852